شعر/جان نثاري در مدح ام المومنین حضرت خدیجه

(0 رای‌ها)

كوكب برج شرف، بانوى نام آور، خديجه‏

همسر خير الورى‏ محبوبه دوار، خديجه‏

 

فخر نسوان، اسوه عفّت، جلودار نجابت‏

آسمان فضل را تابان‏ترين اختر، خديجه‏

زوج او معصوم و، خود معصومه، نسلش پاك و معصوم‏

عصمت كبراى حق را مُظهر و مظهر، خديجه‏

 

پاك مى‏بود از پليدى‏هاى عصر جاهليت‏ژ

جامه ايمان و تقوى‏ داشتى در بر، خديجه‏

 

بر كناز از كفر و شرك و ظلمَ دوران ضلالت‏

بود بيزار از خصال قوم كين پرور، خديجه‏

 

گشت در آن روزگار تيره از جهل و تباهى‏

يار و همدست رسول معدلت گستر خديجه‏

 

با وجچود منع دشمنهاى سرسخت و مخالف‏

گشت ختم انبيا را همدم و همسر، خديجه‏

 

در زمان غربت اسلام و توحيد و عدالت

مكتب اسلام را شد بهترين ياور خديجه‏

 

پيشگاه جمله زنها در قبول دين حق بود

داشت چون اسلام را از ابتدا باور خديجه‏

 

ثروت انبوه خود را داد در دست پيمبر

هم گذشت از جان و هم از مال و سيم و زر خديجه‏

 

در طريق يارى احمد نمى‏دادى به خود راه‏

ترسى از طعن زنان مشرك و كافر خديجه‏

 

داعى حق را اجابت كرد و از روى تبصيرزت‏

دين حق را داد يارى تا دم آخر خديجه‏

 

تا نبرد مصطفى‏ با كفر و باطل گشت آغاز

بود او را از وفا همراه و همسنگر خديجه‏

 

با چنين سعى بليغ و همت والا و ايثار

باشد از اهل جهاد اصغر و اكبر خديجه‏

 

بود با رفتار و با گفتار آرامش قرينش

مايه امّيد و دلگرمىّ پيغمبر خديجه‏

 

در حمايت از نبىّ و نصرت دين الهى

اولين شخص است حيدر، تالى حيدر خديجه‏

 

زان همه خدمت كه آن بانو به دين حق نموده‏

شد ميان مسلمين بانوى نام آور خديجه‏

 

اى عجب، كاندر زمين نشناخت كس او را كماهى‏

هست نزد قدسيانِ آسمان اشهر خديجه‏

 

با چنين جاه و جلال و منزلتاهايى كه دارد

در فضيلت برتر است از مريم و هاجر خديجه‏

 

هر چه در اوصاف او گويند تا صبح قيامت

باز هم در فضل دارد دفترى ديگر خديجه‏

 

من چه گويم در مديح آن مهين بانوى عظمى

در ثنايش هر چه گويم هست بالاتر خديجه‏

 

افتخار او همين بس كز ميان جمله زنها

اوصياى پاك احمد را بُود مادر خديجه‏

 

حق تعالى‏ مصطفى را نعمت كوثر عطا كرد

حضرت زهراست كوثر، مادر كوثر خديجه‏

 

بر پيمبر گشت عام الحزن سال رحلت او

زانكه بودى حرتش را بهترين ياور خديجه‏

 

من كجا و گفتن مدحش يكى از صد هزاران‏

جون بُود بر عالم هستى سَرو و سَروَر خديجه‏

 

خواستم تا بيشتر نامش بلند آوازه گردد

گرچه دارد خود مقام و رتبه برتر خديجه‏

 

مدّتى در انتخاب وزن بودم در تفكّر

تا كه شد در عالم رؤيا هدايتگر خديجه‏

 

يك شارات بود و چون بيدار گشتم

شد خروشان چشمه طبعم به مدح زوج پيغمبر خديجه‏

 

رحمت بى منتهاى حق به روح پاك او باد

كز همه خيرات دارد بهره اكثر خديجه‏

 

در ثنايش چند بيتى «جان نثار» ناتوان گفت‏

و رنه دارد عزّ و جلّ‏ّ و شان بى حد و بى مر خديجه‏

 

 

خواندن 2813 دفعه

نظر دادن

از پر شدن تمامی موارد الزامی ستاره‌دار (*) اطمینان حاصل کنید. کد HTML مجاز نیست.

جستجو در کل مطالب