بى شک خدیجه مظهر عشق و وقار بود
مهرش یقین به شوهر خود آشکار بود
از بهر همسرى پیام آور خدا
تنها نمونه در همه آن روزگار بود
بابش خویلد است از اشراف در عرب
مردى به نیک نامى و عالى تبار بود
با ازدواج حضرت ختمى مآب او
از بهر دودمان خودش افتخار بود
در خدمت رسول خدا در تمام عمر
وى را معین همیشه به لیل و نَهار بود
اول کس از زنان که به توحید لب گشود
آرى خدیجه آن زن نیک اقتدار بود
بانوى با وجاهت و با عزّ و احتشام
در اوج مرتبت به همه روزگار بود
در مکتب هدایتِ آن رهبر بزرگ
نیکوترین خصال در او پایدار بود
او را بس است دخترى آورد در جهان
کو افتخار مردم هر روزگار بود
این دخت حوروَش که روشن جهان از اوست
افسوس عمر رفته ز وى کم بهار بود
بسیار دیده شد که ز جور معاندان
چشمان او چو ابر بهار اشکبار شد
مدحش خدا کند که نموده به عمر خویش
کارى که در جهان همه جا یادگار بود
بر عرش حق نوشته به زَر این کلام خوش
آرى خدیجه مادر هر هشت و چهار بود
تربت اگر سرود خوش اشعار دلپذیر
از بهر او خود این سند افتخار بود