اولين بانوي اسلام ام المومنین حضرت خدیجه

(0 رای‌ها)
به مناسبت دهم ماه مبارك رمضان سالروز رحلت حضرت خديجه عليها‏السلام


پيامبر اكرم صلي ‏الله‏ عليه‏ و‏آله به خديجه عليه السلام ، اولين و برترين همسرش، عشق مي‏ورزيد و علاقه نشان مي‏داد؛ هرگاه در طول زندگي‏اش نام خديجه به ميان مي‏آمد، از او به بزرگي ياد مي‏فرمود و برايش استغفار مي‏كرد.

ابن عباس مي‏گويد: روزي رسول خدا صلي‏ الله ‏عليه ‏و‏آله چهار خط روي زمين كشيد و فرمود: آيا مي‏دانيد اينها چيست؟
عرض كرديم: خدا و فرستاده‏اش داناترند.
پيامبر صلي‏ الله‏ عليه‏ و‏آله فرمود: برترين زنان بهشت، چهار نفرند: خديجه دختر خويلد، فاطمه دختر محمد، مريم دختر عمران، و آسيه دختر مزاحم. (همسرفرعون)(1)
حضرت در روايتي ديگر فرمودند: خداوند چهار زن را از ميان زنان برگزيد: مريم، آسيه، خديجه و فاطمه.(2)


عايشه مي‏گويد: به هيچ كس به اندازه خديجه حسرت نبردم؛ چون پيامبر صلي‏ الله‏ عليه‏ و‏آله بسيار او را ياد مي‏كرد.(3)
پيامبر اكرم صلي‏ الله‏ عليه ‏و‏آله به حضرت خديجه بسيار مهر مي‏ورزيد؛ چون مي‏ديد جبرئيل‏ـ سلام اللّه عليه ـ و خدا او را دوست دارند. امام باقر عليه‏السلام مي‏فرمايد: پيامبر صلي ‏الله ‏عليه ‏و‏آله هنگام بازگشت از معراج از جبرئيل پرسيد: چه حاجتي داريد؟
جبرئيل گفت: تقاضاي من اين است كه از جانب خدا و خودم به حضرت خديجه سلام برسانيد.
وقتي پيامبر صلي ‏الله‏ عليه‏ و‏آله سلام جبرئيل و خدا را به حضرت خديجه ابلاغ كرد، خديجه گفت: خداوند خود سلام است، سلام از او و به سوي اوست؛ و برجبرئيل سلام باد.

جبرئيل همچنين فرمود: من مأمورم خديجه را به خانه‏اي بلورين در بهشت كه ـ با گوهرهاي مختلف آراسته است.ـ بشارت دهم.(4)
راز محبّت
تاريخ راز محبّت رسول خدا صلي‏ الله ‏عليه ‏و‏آله به خديجه را چنين بازگفته است:

اخلاق پسنديده
حضرت خديجه عليها‏السلام حتي در عصر جاهليّت از اخلاق نيك بهره مي‏برد.
حضرت ابوطالب عليه‏السلام هنگام ازدواج پيامبر با خديجه عليها‏السلام ـ كه 15 سال قبل از بعثت پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله بود.ـ وي را چنين ستود:
«انّ خديجةَ اِمْرَأَةٌ كامِلَةٌ مَيمُونةٌ فاضِلَةٌ تَخْشَي العار و تَحْذِرُ الشَّنار»(5)
همانا خديجه، بانويي كامل، پرميمنت و مبارك و زيبنده است. بانويي كه ساحتش ازهرننگ و بدنامي دور بوده، با شخصيت و آبرومند است.
پيامبر صلي ‏الله‏ عليه‏ و‏آله هنگام ازدواج با خديجه به عموهايش فرمود: «اي عموها! برويد او را برايم خواستگاري كنيد... آنچه من در باره خديجه مي‏دانم، شما نمي‏دانيد.»(6)

نبي‏گرامي اسلام، با اين جمله حضرت خديجه را در اوج عظمت قرار داد. حضرت خديجه با وجود زيبايي ظاهر(7) و برخورداري از تمام صفات عالي زنانه، هرگز درجامعه فاسد آن روزگار خود را نباخت و به چنان درجه‏اي از كمال و پاكي دست يافت كه به وي لقب «طاهره»دادند.(8)
در كتابهاي تاريخ و سيره چنين مي‏خوانيم: «حضرت خديجه با شرافت‏ترين و ثروتمندترين و زيباترين زنان قريش بود و در جاهليت به «طاهره» و «سيده قريش» معروف بود و هر قبيله‏اي اصرار داشت به وي تقرب جويد.»(9)

افتخار مادري فرزندان رسول خدا صلي‏ الله ‏عليه ‏و‏آله
حضرت خديجه عليها‏السلام افتخار مادري فرزندانِ خاتم پيغمبران صلي‏ الله ‏عليه ‏و‏آله را دارد. پيامبر صلي ‏الله‏ عليه‏ و‏آله تنها از «ماريه» و خديجه داراي فرزند شد. «ابراهيم»، فرزند ماريه، در كمتر از دو سالگي درگذشت. بنابراين تمام فرزندان رسول خدا صلي ‏الله‏ عليه‏ و‏آله از حضرت خديجه عليها‏السلام است.(10)

امام صادق عليه‏السلام فرمود: روزي پيامبر خدا صلي ‏الله‏ عليه‏ و‏آله داخل خانه شد. ناگاه دريافت عايشه بر فاطمه عليها‏السلام فرياد مي‏زند و مي‏گويد: واللّه اي دختر خديجه! تو را هرگز نمي‏بينم مگر اينكه مادرت بر ما برتري داده مي‏شود، در حالي‏كه اوهيچ برتري برمانداشت و مثل ما بود.

پيامبر صلي ‏الله‏ عليه‏ و‏آله سخنهاي وي را شنيد. وقتي حضرت فاطمه عليها‏السلام پدر بزرگوارش را ديد، گريست، پيامبر صلي ‏الله‏ عليه‏ و‏آله فرمود: دخترم! چرا گريه مي‏كني؟!
 

فاطمه گفت: مادرم را ياد كردم، تحقيرش كردند.
پيامبر صلي ‏الله‏ عليه‏ و‏آله غمگين شد و فرمود: حميرا! ساكت باش. خداوند متعال زني را مبارك قرار داده است كه از همه دوست داشتني‏تر باشد و فرزند بيشتري بياورد. تمام فرزندان من از خديجه است؛ عبداللّه، قاسم، فاطمه، رقيّه، ام كلثوم و زينب همه از خديجه متولد شدند. اما خداوند تو را نازا قرار داد و من هيچ فرزندي از تو ندارم.(11)

دوست داشتن صفات پيامبر صلي ‏الله‏ عليه‏ و‏آله
حضرت خديجه، بعد از وفات دوشوهرش (عقيق بن خالد مخزومي و ابن هالة‏بن منذر اسدي) خواستگاران زيادي داشت. طبري مي‏گويد: تمام قريش خواستگار خديجه بودند.(12)سران و ثروتمندان عرب به خواستگاري‏اش شتافتند اما جواب ردّ شنيدند.
به تصريح بيشتر تاريخ نويسان، بانوي قريش خود به طور مستقيم تقاضاي ازدواج با محمد صلي ‏الله‏ عليه‏ و‏آله را با وي در ميان گذاشت و به امين قريش گفت:

«اي پسرعمو! من به خاطر خويشاوندي، شرافت تو در ميان مردم، امانت، خوشي خلقي و راستگويي‏ات، به تو تمايل پيدا كردم.»(13)
گروهي از زنان جاهل و مغرض قريش او را سرزنش كردند و گفتند: «خديجه با آن همه شوكت با يتيم ابوطالب محمد صلي ‏الله‏ عليه‏ و‏آله كه تهيدست و فقير است، ازدواج كرده، آيا اين ننگ نيست؟»

خبر اين سرزنش‏ها و ياوه سرايي‏ها به خديجه رسيد، آن بانوي خردمند دستور داد غذاي مطبوعي آماده كنند و آن زنان را به صرف نهار فرا خوانند. وقتي ميهمانان غذا خوردند، به آنها گفت:
«اي گروه زنان! شنيدم شوهران شما(و شما) در مورد ازدواج من با محمد صلي ‏الله‏ عليه‏ و‏آله خرده گرفته‏ايد. من از شما مي‏پرسم آيا در ميان شما شخصي نظير محمد صلي ‏الله‏ عليه‏ و‏آله وجود دارد؟ آيا در سراسر مكّه و اطراف آن، شخصيتي با جمال و كمال همانند محمد صلي ‏الله‏ عليه‏ و‏آله از جهت فضايل و اخلاق نيك مي‏يابيد؟!
 
 

من به خاطر اين كمالات عالي او با او ازدواج كردم... . بنابراين، سزاوار نيست بيهوده سخن بگوييد.(14)»

دوست داشتن دوستان پيامبر صلي ‏الله‏ عليه‏ و‏آله
حضرت خديجه در پرتو هوش و ايمانش به دقّت به پيامبر گرامي اسلام صلي ‏الله‏ عليه‏ و‏آله مي‏نگريست؛ هركس را كه پيامبر دوست داشت او نيز دوست مي‏داشت، مهر مي‏ورزيد و از دشمنانش دوري مي‏ جست. وقتي دريافت پيامبر صلي ‏الله‏ عليه‏ و‏آله به علي كه كودكي خردسال بود، بسيار علاقه‏ نشان مي‏دهد و او را در دامان خود مي‏پرورد، به علي عليه‏السلام مهر ورزيد و در مراقبت از وي كوشيد. او كنيزهايش را به ياري علي عليه‏السلام مي‏فرستاد. خدمتكارانش را وا مي‏داشت علي عليه‏السلام را بر دوش خويش نشانند و خود نيز او را نوازش مي‏كرد. محبّت او به علي عليه‏السلام چنان بود كه مردم مي‏گفتند: «علي عليه‏السلام نور چشم محمد و خديجه است.»
 

او براي آشكار ساختن محبّت خويش به علي عليه‏السلام و خاندانش، هداياي بسيار به خانه ابوطالب مي‏فرستاد....»(15)

اوّلين زن مؤمن
اولين زني كه به پيامبر صلي ‏الله‏ عليه‏ و‏آله ايمان آورد، حضرت خديجه است.(16)

اميرالمؤمنين عليه‏السلام فرمود: «من اولين كسي هستم كه به پيامبر ايمان آوردم و تا سه سال كسي جز من و خديجه دختر خويلد ـ كه خداوند او را رحمت كند.ـ آن حضرت را تصديق نكرد و با او نماز نخواند.»(17)
روزي يكي‏ از همسران پيامبر صلي ‏الله‏ عليه‏ و‏آله گفت:

چرا گريه مي‏كني؟! آيا براي پيرزني گندمگون از فرزندان اسد، گريه مي‏كني؟!
پيامبر فرمود:
«صَدَّقتني اِذكذَّبْتُمْ اْمَنَتْ بي‏اِذْ كَفَرْتُمْ و وَلَّدَتْ لي اِذْ عَقَمْتُم.»
هنگامي كه شما مرا تكذيب مي‏كرديد، او تصديقم كرد و هنگامي كه كافر بوديد، به من گرويد و برايم فرزنداني آورد، در حالي كه شما نازاييد.(18)
ايثار و مقاومت
حضرت خديجه قبل از ازدواج با پيامبر صلي ‏الله‏ عليه‏ و‏آله ثروتمندترين زن جزيرة‏العرب بود. حدود هشتاد هزار شتر داشت و كاروانهاي تجاري‏اش شب و روز در طائف، يمن، شام، مصر و ديگر مناطق در حركت بودند. او غلامان و كنيزان و اموال بسيار داشت كه همه را بدون هيچ اكراه و منّتي در اختيار پيامبر عليه‏السلام قرار داد.

به پسر عموي خود ورقة‏بن نوفل گفت: برو به مردم اعلام كن كه خديجه تمام اموالش را به حضرت محمد صلي ‏الله‏ عليه‏ و‏آله هديه كرده است.(19)

خداوند متعال نيز هرگز در مقابل اين همه ايثار و مقاومت در راه حبيبش رسول خدا صلي ‏الله‏ عليه‏ و‏آله ،خديجه عليها‏السلام را از ياد نبرد، او را در دنيا به مادري حضرت زهرا عليها‏السلام مفتخر ساخت و در آخرت جايگاهي ويژه به وي بخشيد.

امام صادق عليه‏السلام مي‏فرمايد:
«وقتي حضرت خديجه از دنيا رفت، فاطمه عليها‏السلام گرد رسول خدا صلي ‏الله‏ عليه‏ و‏آله مي‏گشت و مي‏گفت: پدر! مادرم كجاست؟

جبرئيل نازل شد و گفت: پروردگارت تو را مأمور ساخته تا سلامش را به فاطمه عليها‏السلام ابلاغ كني و به او بگويي كه حضرت خديجه عليها‏السلام در خانه‏اي بلورين ـ كه با طلا زينت شده و ستونهايي از ياقوت قرمز دارد.ـ ساكن است. و آسيه و مريم بنت عمران با اويند.
حضرت فاطمه عليها‏السلام گفت: خداوند خود سلام است؛ سلام از او و به سوي اوست.»(20)

ياور پيامبر صلي ‏الله‏ عليه‏ و‏آله
پيامبر خاتم صلي ‏الله‏ عليه‏ و‏آله بعد از آشكار ساختن اسلام، از طرف مشركين و كفّار آزار بسيار مي‏ديد تا جايي كه فرمود:

«ما اوُذِيَ نَبيٌّ بِمِثْلِ ما اوُذِيتُ»(21)
هيچ پيامبري به اندازه من آزرده نشد.
ابن اسحاق مي‏گويد: «خديجه براي اسلام وزيري راستين بود و پيامبرخدا صلي ‏الله‏ عليه‏ و‏آله به وسيله او آرامش مي‏يافت و تسلاي خاطرپيدا مي‏كرد.(22)

درسال پنجم يا ششم بعثت، پيامبر گرامي اسلام در موسم حج از كوه صفا بالا رفت و با صداي بلند فرمود:
«يا ايُّهاالنّاسُ اِنّي رسول‏اللّهِ ربِّ العالمين.»
«اي مردم! من فرستاده خداوند پروردگار جهانيان هستم.»
مردم به سوي او نگريستند. سپس رسول خدا بر كوه مروه رفت، دست برگوش نهاد و سه بار با صداي بلند فرمود: اي مردم! من فرستاده خدا هستم. در اين هنگام، بت‏پرستان با چهره خشم‏آلود به او چشم دوختند و ابوجهل و مشركان سنگبارانش كردند.
در اين هنگام، مردي به حضرت علي عليه‏السلام گفت: «محمد صلي ‏الله‏ عليه‏ و‏آله كشته شد.»

حضرت علي عليه‏السلام سراسيمه به سوي خانه خديجه عليه ا‏السلام دويد و در را كوفت. خديجه عليه السلام فرمود: كيست؟
علي عليه ‏السلام : من هستم.
خديجه: محمد صلي ‏الله‏ عليه‏ و‏آله كجاست؟

علي عليه ‏السلام : خبر ندارم، ولي مشركان سنگبارانش كردند. نمي‏دانم زنده است يا نه. مقداري آب و غذا بده و بيا به جستجويش بپردازيم كه اكنون تشنه و گرسنه است. خديجه عليها‏السلام با برداشتن غذا و آب از خانه بيرون آمد و همراه علي عليه‏السلام به طرف كوه حركت كرد. او در كوه مي‏گفت: «چه كسي از پيامبر برگزيده برايم خبر مي‏آورد؟ چه كسي از بهار پسنديده‏ام آگاهم مي‏سازد؟ چه كسي از آن كه در راه خدا رانده شده، برايم سخن مي‏گويد؟ چه كسي مرا از ابوالقاسم با خبر مي‏كند؟»
خداوند پيامبر صلي ‏الله‏ عليه‏ و‏آله را نجات داد و جبرئيل در كنارش حضور يافته، به حضرت خديجه عليها‏السلام نگاه كرد و به رسول خدا صلي ‏الله‏ عليه‏ و‏آله عرض كرد: «آيا به خديجه عليها‏السلام نمي‏نگري كه فرشتگان آسمان از گريه‏اش گريستند. او را به سوي خود بخوان، سلام مرا به او برسان و به وي بگو: خداوند به تو سلام مي‏رساند؛ و او را به خانه‏اي در بهشت، كه از قطعه‏اي بلورين ساخته شده و به سه طلا آراسته شده است و در آن هيچ‏گونه رنج و نگراني نيست، مژده بده.»
 

آنگاه پيامبر صلي ‏الله‏ عليه‏ و‏آله خديجه عليها‏السلام را ديد و فرا خواند. وقتي خديجه به رسول خدا صلي ‏الله‏ عليه‏ و‏آله نزديك شد و چهره خونين او را ديد، با آهي جانكاه گفت: «پدر و مادرم به فدايت، بگذار قطرات خون چهره‏ات بر زمين بريزد.»
 

پيامبر صلي ‏الله‏ عليه‏ و‏آله فرمود: «مي‏ترسم پروردگار بر اهل ‏زمين خشم ‏گيرد.»

سرانجام شب فرا رسيد و پيامبر صلي ‏الله‏ عليه‏ و‏آله در تاريكيِ شب همراه علي عليه‏السلام و خديجه عليها‏السلام به خانه باز گشت.(23)

حضرت آدم فرمود: «من در روز قيامت سيد و سرور هستم ولي شخصي از فرزندان من به نام محمد صلي ‏الله‏ عليه‏ و‏آله ـ كه يكي از پيامبران است.ـ ازجهاتي برمن برتري دارد. از جمله، او همسري به نام «خديجه» خواهد داشت كه ياور اوست؛ ولي همسرمن «حوا» چنين نيست.»(24)
 
 
 
 
 
----------------------------------------------------------------
پاورقيها:

14ـ حضرت خديجه، اسطوره ايثار و مقاومت، محمد محمدي اشتهاردي، ص 100.

13 ـ تاريخ طبري، ج 1، ص 521؛ السيرة‏النبويّة، لابن‏هشام، ج 1، ص 201: «يابن عمّ انّي قد رغبت فيك لقرابتك و سطتك في قومك وامانتك و حسن خلقك و صدق حديثك ثمّ عرضت نفسها.» اينكه حضرت خديجه رسول خدا(صلوات الله علیه و آله) را پسر عمو و خويش خود مي‏خواند، بدين سبب است كه آن حضرت با چند واسطه، دختر عموي پيامبر بود و ريشه خاندان وي و رسول خدا در جدّ چهارم با هم متّحد مي‏شوند. سلسله نسب حضرت خديجه از ناحيه پدر چنين بود: «خديجه دختر خويلد بن اسد بن عبدالعزّي بن قُصيّ بن كلاب.» (قصيّ بن كلاب حدّ چهارم پيامبر است. مقاتل الطالبيين، ص 29 و تاريخ طبري، ج 1، ص 531.)

19ـ بحارالانوار، ج 16، ص 75 ـ 77.

12 ـ تاريخ طبري، ج 1، ص 522.

11ـ بحارالانوار، ج 16، ص 3؛ السيرة‏النبويّة، لابن هشام، ج 1، ص 202.

18ـ همان، ص 8؛ كشف الغمّه، ج 2، ص 72.

17ـ بحارالانوار، ج 16، ص 2.

16ـ عيان الشيعه، ج 6، ص 311.

1 ـ بحارالانوار، ج 16، ص 2.

15ـ بحارالانوار، ج 35، ص 43.

10ـ اعيان الشيعه، ج 6، ص 310 و 311.

22ـ همان، ج 16، ص 11.

21 ـ همان، ج 39، ص 56.

20ـ بحارالانوار، ج 16، ص 1.

23ـ حضرت خديجه، اسطوره ايثار و مقاومت، ص 155 ـ 157.

24ـ بحارالانوار، ج 16، ص 11 و 12.

2 ـ اعيان الشيعه، سيدمحسن امين، ج 6، ص 312.

3 ـ همان.

4 ـ بحارالانوار، ج 16، ص 7.

5ـ همان، ص 56 و 57.

6 ـ همان، ص 57.

7ـ در بحارالانوار، ج 16، ص 75 چنين آمده است: «وكانت خديجة امرأة طويلة، شامخة، عريضة من النساء، بيضاء، لم‏ير في عصرها الطف منها و لا احسن.» «او قامتي بلند، چهارشانه، زيبا و شكوهمند داشت كه زيباتر از وي و لطيف‏تر از او در آن عصر ديده نشد.»

8ـ به ماهنامه كوثر، سال اول، شماره اول، ص 20 (مقاله آقاي عابدي) مراجعه كنيد.

9ـ الصحيح في سيرة النبي، جعفر مرتضي عاملي، ج 1، ص 112: «لقد كانت خديجة عليهاالسلام: من خيرة نساء قريش شرفاً و اكثرهن مالاً و احسنهنّ جمالاً و كانت تدعي في الجاهليّة بـ «الطّاهرة» و يقال لها «سيدة قريش» و كل قومها كان حريصاً علي الاقتران بها...» طبري و ديگر تاريخ نويسان مي‏گويند: «خديجه دختر خويلد؛ زني تاجر و با شرافت و ثروتمند بود.» (تاريخ طبري،ج 1، ص 521؛ سيرة‏النبي، ابن‏هشام، ج 1، ص 199.)

احمد محيطي اردكاني

 
 
 
 
 
 


#وب_سایت_تخصصی_حضرت_خدیجه
#ام_المومنین
#اول_بانوی_مسلمان
#ond[i]
#خدیجه
#سیده_بطحا
#حضرت_خدیجه

خواندن 6315 دفعه

نظر دادن

از پر شدن تمامی موارد الزامی ستاره‌دار (*) اطمینان حاصل کنید. کد HTML مجاز نیست.

جستجو در کل مطالب