ویژگی های معنوی حضرت خدیجه (سلام الله علیها)

مشخصات کتاب

نویسنده : مهدی وزنه
ناشر : مهدی وزنه
موضوع : حضرت خدیجه (س) - مقالات

جلد 1

چکیده

همه ما در زندگی نیازمند به داشتن الگوی مناسب هستیم تا در سایه عمل کردن به تعالیم آن الگو زندگی موفقی داشته باشیم، یکی از زنان نمونه وبرتر که الگوی مناسب برای زنان و مردان جامعه اسلامی می‌باشد، حضرت خدیجه (سلام الله علیها) هستند. در مقاله با برخی از ویژگی‌های معنوی حضرتش آشنا می‌شوید.

کلید واژه

خدیجه (سلام الله علیها)، ویژگی‌های معنوی، پیشتازی، همراهی، بیعت.

مقدمه


در طول تاریخ، به خصوص در عصر علم و صنعت و ارتباطات، تجربه ثابت کرده است که استعمارگران در هر جا پا گذاشتند از عضو حساس جامعه، یعنی زن سوء استفاده کردند، وبا معرفی زنان هرزه‌ی جهان به عنوان هنر پیش‌گان ممتاز و دختران شایسته، به اهداف خود برسند.
در مقابل اسلام به عنوان یک آیین سازنده به این مطلب توجه کرده است وبا معرفی زنان نمونه وبرتر پیروان خود را از هرگونه هم سویی با الگوهای کاذب بر حذر داشته است.
بر همین اساس ما نیز به عنوان پیروان دین اسلام به دنبال معرفی ویژگی‌های خاص و معنوی بانویی بر آمدیم که نخستین زن مسلمان و نخستین همسر پیامبر (صلوات الله علیه واله) است.
ایشان مظهر کمالات انسانی، ایثار وقارت، مادری آزموده و فضیلت پرور یعنی مادر زهرای اطهر (علیها سلام)، حضرت خدیجه کبری (سلام الله علیها) می‌باشند.
امیدواریم در این مختصر در حد توان برخی از ویژگی‌های معنوی آن بانوی علمی را ترسیم کرده باشیم.

الف- پیشتازترین بانو در گرایش به حق و عدالت.

اشاره


حضرت خدیجه (سلام الله علیها) پیشتازترین زن در تاریخ اسلام، در گرایش به حق و عدالت است، و این پیشتازی در اسلام، پیشگامی در ایمان، در نماز و نیایش با خدای یکتا و برپایی فرهنگ و منش مترقی، و سبقت در دست بیعت دادن با پیامبر، از ویژگی‌های معنوی درخشان او به شمار می‌رود.
به ویژه که در آن شرایط تیره و تار جاهلیت، مخصوصاً در مورد زنان و دختران، که بیشتر قربانی تاریک اندیش ها و تعصب‌های کورکورانه و خرافه سازی می‌شدند.
خدیجه (سلام الله علیها) هم به خاطر موقعیت اجتماعی و اقتصادی و مدیریتش، به طور طبیعی می‌بایست در اردوگاه مخالفان نهضت تو حیدگریان محمد صلی الله علیه و آله قرار بگیرد، نه در اردوگاه نواندیشان و رو آورندگان و ایمان آورندگان به آموزه‌های ستم ستیز وحی و رسالت، تا چه رسد که از پیشتازان و پیشگامان اسلام و ایمان و آزادگی گردد و بر جایگاه پرفراز چهره‌های برجسته قرار بگیرد.
به تعدادی از روایات در این موارد می‌پردازیم:

1- پیشتازی در اسلام


از پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله آورده‌اند که خدیجه (سلام الله علیها) به دخترش فاطمه (سلام الله علیها) فرمود: «ثُمَّ تَسْتَقْبِلُکَ اُمُّکِ خَدیجَةُ (سلام الله علیها) اَوَّلُ المُؤمناتِ بِاللهِ وَ بِرَسُولِهِ (1)......»؛ «سپس به پیشواز تو می‌آیند مادر ارجمندت خدیجه (سلام الله علیها)، آن بانویی که نخستین ایمان آورنده‌ی به خدا و به رسولش بود.».
و همچنین برخی از حدیث نگاران آورده‌اند که؛ پیامبر صلی الله علیه و آله در چهلمین روز از زندگی‌شان بود، روزی در غار «حراء» در حال نیایش با خدا و راز و نیاز با او، فرشته‌ی وحی بر آن حضرت فرود آمد، و در حالی که دو یار همراه او، علی علیه‌السلام و خدیجه (سلام الله علیها) در چند قدمی آن بزرگوار بودند، مژده‌ی پیام رسانی و رسالت را به او داد، و این آیات را به قلب محمد صلی الله علیه و آله خواند: «اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذی خَلَقَ، خَلَقَ الْإِنْسانَ مِنْ عَلَق (2)؛ «به نام خداوند بخشاینده‌ی مهربان. (هانی محمد!) قرآن را به نام پروردگارت که خدای آفریننده‌ی عالم است قرائت کن. آن خدایی که آدمی را از خون بسته آفرید... ».
پیامبر صلی الله علیه و آله بعد از آنکه آیات الهی به رایشان نازل شد، به پیش خدیجه (سلام الله علیها) آمدند، اما در راه خود به سمت خانه، سنگ‌ها و شن‌ها و گیاهان و درختان را می‌دیدند که در برابر او سرت عظیم فرود آورده بودند و بر او سلام کردند.
هنگامی که وارد خانه شدند، از خدیجه (سلام الله علیها) خواستند و گفتند: «زَمِّلونِی وَ دَثِّرونی»؛ (3) «مرا بپوشانید و جامه‌ام را به رویم بکشید تا اندکی آرامش پیدا کنم.».
خدیجه (سلام الله علیها) هنگام استقبال از پیامبر صلی الله علیه و آله در سیمای ملکوتیشان درخشندگی و معنویت خاصی دید، و از پیامبر پرسیدند؟ «وَماهذَا النّور»؛ «این نور چیست!؟».
پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: «هذَا نُورُ النُّبُوَّةِ قُولِی لااِلهَ الاّ اللهِ، مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللهَ»؛ (4) «خدیجه! این روشنایی، فروغ تابناک رسالت است، پس اینک با تمام وجود بگو خدایی جز خدای یکتا نیست و محمد صلی الله علیه و آله پیامبر خداست.».
این جا بود که حضرت خدیجه (سلام الله علیها)، احساس ویژه‌ای در دلش کرد و گفت: من از زمان‌های گذشته در انتظار چنین روزی بودم و در این مورد مطالعه و فکر کرده‌ام، پس با همه‌ی وجود به یکتایی خدا و رسالت محمد صلی الله علیه و آله ایمان آورد: «آمَنْتُ وَ صَدَّقْتُ وَ رَضیتُ وَ سَلَّمْتُ»؛ (5) «ای پیامبر خدا! من به آنچه خدا فرو فرستاده، ایمان آوردم و دین و آیین او را تصدیق نمودم و به گرایش به این راه و رسم خشنود گردیده‌ام و در برابر فرمان خدا فرمان بردارم.».
- و اما گفته‌های تاریخی در مورد پیشتازی خدیجه (سلام الله علیها) در اسلام زیاد است، نمونه‌ای از آن‌ها: «اَوَّلُ مَنْ آمَنَ بِرَسول الله صلی الله علیه و آله مِنَ الرِّجال عَلِیُّ علیه السلام وَ مِنَ النِّساء خَدیجَه (سلام الله علیها)»؛ (6) «اولین کسی که ایمان آورد به رسول خدا صلی الله علیه و آله از مردان علی علیه السلام بود از زنان خدیجه (سلام الله علیها).».

2- پیشتازی در ایمان


به عقیده‌ی عده‌ای، دو واژه‌ی اسلام و ایمان، دارای یک معنا و مفهوم است، اما از دیدگاه عده‌ای دیگر با هم تفاوت دارند، چرا که اسلام به مفهوم پذیرش و اقرار به زبان است، اما ایمان، به باور عمیق قلبی گفته می‌شود.
اسلام عبارت است از اعلام قانون گرایی و فرمان برداری از حق و پذیرش ره آورد وحی و رسالت است. بر همین اساس است که امنیت انسان تضمین می‌شود، اما اگر این اعلام، همراه با باور و عقیده‌ی قلبی باشد، از آن به ایمان تعبیر می‌شود و به دارنده‌ی آن، مسلمان و با ایمان می‌گویند.
اما کسانی که تنها با زبان اسلام آورده‌اند و به خاطر امتیاز و فرصت‌ها و شرایط اطراف و دفع خطر و هزینه، به این راه آمده‌اند، این‌ها از دایره‌ی ایمان بیرون هستند، هرچند به ظاهر مسلمان باشند.
این تفاوت‌ها و نوشته‌ها برگرفته از آیه‌ی شریفه‌ی قرآن است، که می‌فرماید: «قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لکِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمَّا یَدْخُلِ الْإیمانُ فی قُلُوبِکُمْ وَ إِنْ تُطیعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لا یَلِتْکُمْ مِنْ أَعْمالِکُمْ شَیْئاً إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحیمٌ»؛ (7) «اعراب بنی اسد و غیره که بر تو منت گذارده و گفتند ما ایمان آوردیم به آن‌ها بگو شما که (ایمانتان) به قلب وارد نشده به حقیقت هنوز ایمان نیاورده‌اید لکن بگویید ما اسلام آوردیم و اگر خدا و رسول وی را اطاعت کنید او از (اجر) اعمال شما هیچ نخواهد کاست و از گناه گذشته‌ی شما می‌گذرد که خدا بسیار آموزنده و مهربان است.».
از پیامبر صلی الله علیه و آله آورده‌اند که در تفاوت اسلام و ایمان فرمود: «اَلاِسْلامُ عَلانیَةٌ، وَالاِیمانُ فِی الْقَلبِ»؛ (8) «اسلام آشکار است و به وسیله‌ی زبان هویدا می‌شود، اما ایمان باور عمیق قلبی است».
آن گاه با دست به سینه‌ی خود اشاره کرد و فرمود: «المُسْلِمُ مَنْ سَلُمَ المُسْلِمُونَ مِنْ لِسانِهِ وَ یَدْهِ ...»؛ (9) «مسلمان آن کسی است که دیگران از دست و زبان او امنیت داشته باشند، و او قدرت و امکانات و مقررات خدا و حقوق مردم را پایمال نکند.».
بله، ایمان فراتر از اسلام است و علاوه بر اقرار آگاهانه و آزادانه به اصول و فروع دین و معارف و مقررات خدا، زندگی فردی و اجتماعی و حتی ازدواج خود را بر اساس اندیشه و باور منش مورد نظر قرآن و آوردنده ی قرآن تنظیم می‌کند و رابطه‌اش و رفتارش هم با خدا، خویشتن، پدیده‌های متنوع طبیعی و همنوعان بر اساس عدل و داد می‌شود و این می‌شود یک زندگی و ازدواج معنوی و برتر که لیاقت الگو شدن را دارد.
از ویژگی‌های معنوی خدیجه (سلام الله علیها) این است که نه تنها توحید گرا و ایمان آورنده‌ی واقعی به خدا و پیامبر و باور کننده‌ی پاداش و کیفر و بهشت و دوزخ بود و در کل بانوی ایمان و باور بود بلکه در این مسیر از همه‌ی زنان نواندیش و کمال طلب جلوتر بود، و در ایمان واقعی به خدا و پیامبر، پیشگام تر ین و پیشتازترین زنان شد.
این ویژگی، خدیجه (سلام الله علیها)، در بسیاری از روایات بیان شده که ما به ذکر دو موردکفایت می‌کنیم: - پیامبر صلی الله علیه و آله، بارها در برابر ادعای دروغین برخی از زنان خود، در تجلیل از خدیجه (سلام الله علیها) فرمود: «ما اَبْدَلَنِیَ اللهُ خیراً مِنْها لَقَدْ آمَنَتْ بِی حِینَ کَفَرَ النّاسُ وَ صَدَّقَتْنِی حِینَ کَذَّبَنِی النّاسُ... »؛ (10) «خداوند هرگز همسر و همراه و مشاوری بهتر از او (خدیجه) به من ارزانی نداشت، چرا که در آن شرایط بحرانی که مردم به دعوت توحیدی من کفر می‌ورزیدند، او با شهامت و درایت به راه و رسم آسمانی من ایمان آورد، و آنگاه که آنان من را در رسالتم، دروغ‌گو می‌دانستند، او با اخلاص و درستی و راستی من را در دعوتم گواهی داد و... ».
در تاریخ همچنین آمده است: «وَجاءَتِ النُّبُوَّةَ فَأسْلَمَتْ فَهِیَ اَوَّلُ إمْرَأةٍ آمَنَتْ بِهِ ...»؛ (11) «چون امر نبوت ظاهر شد، خدیجه (سلام الله علیها) با اسلام رو آورد، او نخستین بانویی است که به ایمان آورد... ».
یکی از حقایق دقیق تاریخی و روایی این است که؛
خدیجه (سلام الله علیها) نخستین بانویی است که به پیامبر و پیام آسمانی او ایمان آورد، و این ویژگی معنوی او به طوری مشهور و معروف است که در میان تاریخ نگاران و محدثان و دانشمندان نظر مخالفی ندارد.

3- پیشتازی در نماز


نماز و نیایش به معنای واقعی آن، اگر در زندگی فردی، خانواده، جامعه و حکومت، مخصوصاً در زندگی زناشویی، از جایگاه معتبر و خالصانه و درستی برخوردار باشد، به عنوان مراسمی تشریفاتی و یا سوداگرانه به آن نگاه نشود، هم نشانه‌ی رابطه‌ی دوستانه‌ی آن نمازگزاران با خداست و هم دلیل بر ویژگی‌های معنویتی و حق طلبی و قانون مداری و بشر دوستی آن‌هاست و هم اثر فوق‌العاده سازنده در بینش و منش و عملکرد و زندگی و در ادامه نسل‌های آن‌ها دارد.
چرا که این برنامه‌ی شبانه روزی در فرهنگ قرآن و روایات ما، در حقیقت روح عبادت، جان پرستش، بارزترین نوع بندگی و خلوص، پرواز روح و جان شیفته‌ی حق، معراج انسان در فضای بی کران معنویت، کلید بهشت، اوج گرفتن به قرب پروردگار، مهم‌ترین سفارش پیامبر صلی الله علیه و آله و... می‌باشد.
نمونه‌ی بارز سفارش به نماز در آیات الهی، از این قرار است: «... وَ أَقِمِ الصَّلاةَ إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهی عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ وَ لَذِکْرُ اللَّهِ أَکْبَرُ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ ما تَصْنَعُونَ»؛ (12) «و نماز را (که بزرگ عبادت خدا است) بسته بجای آر که همانا نماز است که اهل نماز را از هر کار زشت و منکر باز می‌دارد و همانا ذکر خدا بزرگتر است و خدا به هرچه کنید آگاه است.».
از پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله در این مورد آورده‌اند که: «لاصَلوةَ لِمَنْ لَمْ یُطِعِ الصَّلوةَ وَطاعَةُ الصَّلوةِ أنْ یَنْتَهِیَ عَنِ الَفَحْشاءِ وَالمُنِکرُ»؛ (13) «کسی که فرمان برداری از نماز نکند، نماز او در حقیقت نماز درست و خداپسندانه‌ای نیست، و فرمان برداری از نماز نیز آن است که نمازگزار از زشتی و گناه دوری گزیند.».
به عبارتی دیگر پیام این روایت را می‌توان این‌طور گفت که:
نمازی انسان را از گناه و زشتی دور می‌سازد، که نماز واقعی باشد یعنی نمازی باشد که به آن دل دهیم و پیام انسان ساز آن را بشنویم و در کنارش کارهایی را انجام دهیم که ما را به خدا نزدیک کند. نه اینکه نمازگزار از گناه و زشتی و پایمال ساختن امنیت و آزادی مردم دوری نکند و یا اینکه حتی در نماز تازه گم‌شده‌هایمان را پیدا کنیم، تنها وقتی نماز اثربخش است که از نافرمانی خدا توبه‌ی واقعی کنیم و خود را از اسارت هواها و وسوسه‌های شیطانی دور کنیم، همان طور که خدیجه (سلام الله علیها) این‌گونه برتر و والاتر بودند و نه تنها نماز و نیایش واقعی داشتند بلکه در انجام آن پیشتاز بودند، از جمله برخی روایات در زمینه‌ی پیشتازی خدیجه (سلام الله علیها) در نماز؛
- پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله پیش از دعوت اسلام و دعوت به ایمان، بارها فرشته‌ی وحی را دیده بود و نماز و نیایش را آموخته بود، و مدت‌ها بود که به طور پنهانی خدا را پرستش می‌کرد و نماز می‌خواند، روزی در حال نماز خواندن بود که علی علیه السلام آمد و آن حضرت را در حال نماز خواندن دید، او پیامبر را در حال دعا و نیایش دیده بود ولی در حال نماز خواندن ندیده بود، پس پرسید:
«یاابالقاسم، ماهذا!؟»؛ «ای پیامبر، این چه عبادتی است!؟».
«قالَ: هذِهِ الصَّلواةُ اللَّتی اَمَرَاللهُ بِها... فَدَعاهُ اِلی الإسلامِ فَاَسْلَمَ وَصَلّی مَعَهُ وَ اَسْلَمَتْ خَدیجَة...»(14)
پیامبر فرمود: «این نماز است که خدا من را به انجام آن فرمان داده است... پس پیامبر صلی الله علیه و آله، علی علیه السلام را به اسلام دعوت کرد، و او اسلام آورد و با پیامبر صلی الله علیه و آله نماز خواند و خدیجه (سلام الله علیها) نیز اسلام آورد و از آن روز به بعد هنگامی که پیامبر صلی الله علیه و آله به نماز می‌ایستاد، علی علیه السلام و خدیجه (سلام الله علیها) نیز با آن حضرت نماز می‌خواندند.».
روزی جناب ابوطالب به همراه پسرش جعفر از جایی می‌گذشت که دیدند، پیامبر صلی الله علیه و آله در جلو در حال نماز خواندن هستند و علی علیه السلام در سمت راست و خدیجه (سلام الله علیها) پشت سر او، به آن حضرت اقتدا کرده و نماز می‌خواندند، ابوطالب پس از تحقیق و فهمیدن، به پسرش جعفر فرمود: «صَلِّ جَناحَ اِبْنِ عَمِّک.»؛ (15) «در کنار عموزاده گران قدرت محمد صلی الله علیه و آله قرار بگیر و با او نماز بخوان.».
جعفر با شنیدن حرف پدرش جلو رفت و اسلام آورد، و نماز خواند، در این حال ابوطالب شاد شد و سروده‌هایی را خواند.
عبدالله بن مسعود آورده است:
اولین چیزی که از اسلام و پیامبر گرامی دیدم و با شگفتی و شور و شوق یاد گرفتم، نماز و نیایش بود، روزی من به همراه گروهی از بستگانم و افراد قبیله‌ام به مکه رفته بودیم، پس از زیارت کعبه به رسم آن روز برای خرید، پیش عباس عموی پیامبر رفتم با او در حال گفتگو بودیم دیدیم مردی بزرگ وارد مسجدالحرام شد، در حالی که طرف راست او نوجوانی پرشکوه و پشت سرش بانویی باوقار بود، آنان تا نزدیک «حجر الا سود» رفتند، سپس آن مرد بزرگوار با نهایت ادب دستی بر آن سنگ کشید و آن دو. همراهش هم، همین کار را تکرار کردند، بعد از آن هر سه نفر به طواف خانه‌ی خدا پرداخته و هفت بار طواف کردند، پس از طواف کنار «حجر اسماعیل» آمدند و به نماز جماعت ایستادند، من که تا آن روز چنین نماز و نیایشی ندیده بودم، در فکر رفتم و به عباس گفتم: «این چه دینی و آیینی است!؟ انگار دین تازه‌ای در مکه ظاهر شده و ما بی خبریم!؟».
عباس گفت: «بله، دین تازه‌ای است! محمد صلی الله علیه و آله فرزند عبدالله و برادرزاده ی ارجمند من است و آن نوجوان هم علی علیه-السلام برادرزاده‌ی دیگرم، پسر ابوطالب است و آن زن نیز خدیجه (سلام الله علیها) بانوی خردمند و کمال جوی حجاز و همسر محمد صلی الله علیه و آله است. محمد صلی الله علیه و آله از جانب خدا پیام آورده است که : «پروردگار او همان پدید آورنده و تدبیرگر جهان و انسان است و از سوی او برنامه ای برای رستگاری و نجات مردم آورده.».
پرسیدم:آیا مردم هم به دین و آیین او آمده اند!؟
جواب داد: «واللهِ ماعَلَی الارضِ کُلِّها اَحَدٌیَدینُ بِهذَا الدّین اِلاّ هوُلاءِ الثَّلاثهَ»؛ (16) «به خدا سوگند، که به کران تا کران این زمین پهناور، جز این سه تن و انسان توحیدگرا، کس دیگری را بر این دین نمی شناسم.».

پی‌نوشت‌ها:

1- سیلاوی، الانوارالساطعه من الغراءالطاهره خدیجة بنت خویلد، ص 354؛ محمدباقرمجلسی، بحارالانوار، ج 8، ص 53.
2- سوره علق (96)، آیات 1 تا 2.
3- ذهبی، تاریخ اسلام، ج 1، ص 118؛ عمربن کثیر قرشی، البدایة و النهایة، ج 3، ص 3؛ عزالدین ابن اثیر، اسدالغابه، ج 6، ص 82؛ احمدبن علی. مقریزی، امتاع الاسماع، ج 1، ص 31؛ محمدبن یوسف صالحی شامی، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیرالعباد، ص 15؛ علی بن یوسف حلی، العدد. القویه، ص 340؛ زین الدین محمدبن علی ابن شهر آشوب، مناقب ال ابیطالب، ج 1، ص 44؛ عبدالحسین شرف الدین، النص و الاجتهاد، ص 421.
4- علی بن یوسف حلی، همان، ص 237؛ زین الدین محمدبن علی ابن شهر آشوب، همان، ج 1، ص 48.
5- محمدباقرمجلسی، بحارالانوار، ج 18، ص 232.
6- محمدبن حسن طوسی، امالی طوسی، ص 259.
7- سوره حجرات (49)، آیه 14.
8- جلال الدین سیوطی، تفسیردرالمنثور، ج 6، ص 100؛ محسن فیض کاشانی، تفسیر صافی، ج 5، ص 56؛ فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج 9، ص 208.
9- محسن فیض کاشانی، همان، ج 5، ص 56؛ محمدرضا قمی مشهدی، تفسیرکنزالدقائق و بحرالقرائب، ج 10، ص 387؛ ابن منظورمحمدبن مکرم، لسان العرب، ج 12، ص 293.
10- محمدبن نعمان مفید، الافصاح فی امامة امیرالمؤمنین، ص 217؛ علی بن یوسف حلی، شرح منهاج الکرامه فی معرفة الامام، ص 445؛ ناصر. مکارم شیرازی، الأمثل فی تفسیرکتاب الله منزل، ج 13، ص 245، به نقل از استیعاب و صحیح بخاری طبق نقل المراجعات، رساله 72، ص 229.
11- عبدالرحمان بن علی بن محمد ابوالفرج، صفوة الصفوة، ج 2، ش 125، ص7.
12- سوره عنکبوت (29)، آیه 45.
13- محمدباقرمجلسی، همان، ج 79، باب 1، ص 198.
14- همان، ج 18، ص 184؛ علی بن عیسی اربلی، کشف الغمه، ج 1، ص 187.
15- فضل بن حسن طبرسی، اعلام الوری باعلام الهدی، ص 36.
16- ابن ابی الحدید معتزلی، شرح نهج البلاغه، ج 13، ص 226؛ نورالله شوشتری، احقاق الحق و اذهاق الباطل، ج 7، ص 557، ج 17، صص 415 و 416، ج 22، صص 592 تا 600، ج 30، ص 662؛ فضل بن حسن طبرسی، همان، ص 25؛ عبدالحسین احمدالأمنی نجفی، الغدیر فی کتاب والسنة و الادب، ج 3، صص 227 و 327؛ محمدعبده یمانی، الانوار فی مولدالنبی، ص 198؛ محمدالحسون، همان، صص 319 و 320؛ ابوالفتح کراجکی، کنزالفوائد، ج 1، ص 211؛ علی بن عیسی اربلی، همان، ج 1، ص 513؛ عزالدین ابن اثیر، همان، ج 3، ص 226؛ محمدبن جدید طبری، تاریخ طبری، ج 2، ص 21؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج 2، ص 459؛ مؤسسه ال البیت، مجله ی تراثنا، ج 21، ص 200؛ محمد حیاة الانصاری، المثانی، ص252.

جلد 2

بیعت با پیامبر

حضرت خدیجه (سلام الله علیها)، نه تنها پیشتازترین زن در گرایش به اسلام و ایمان و نماز و پرستش خدا بود، بلکه نخستین بانویی است که دست بیعت به پیامبر داد، و قهرمانانه پیمان بست که از حق حیات، حق آزادی، حق برابری و حق دفاع و سایر حقوق طبیعی و انسانی پیامبر صلی الله علیه و آله در برابر فشار تاریک اندیشی و تعصب انگیزی، با همه‌ی وجود و امکانات خود دفاع کند، و در این پیمان وفادار ماند و یکدیگر ویژگی‌های معنوی او به شمار رفت.
با دقت در سیرهای حضرت خدیجه (که پاره‌ای از آن‌ها قبلاً اشاره شده)، دلیل این پیشتازی و پیشگامی خدیجه (سلام الله علیها) در تمام این موارد را می‌توان این‌طور بیان کرد؛
1- او از مدت‌ها پیش، با ادیان اسمانی آشنا شده بود، و در مورد آن‌ها فکر و مطالعه کرده بود، و در پرتو این شناخت ها که از بشارت‌های موسی و مسیح در مورد پیامبر اسلام بود، خیلی راحت‌تر آگاه شد و تصمیم گرفت.
2- او شاگرد آگاه و پرشور و تلاش عمویش «ورقه» بود، که از عالمان بزرگ مذهب مسیح بود، و.
مفاهیم و مقررات و معارف مذاهب پیشین را به خدیجه یاد داده بود، و در راه زندگی، همواره مشاور خیرخواه و دلسوز بود.
3- راز دیگر پیشتازی او به اسلام و ایمان، شناخت او از محمد صلی الله علیه و آله و شهرت آن حضرت به راستی و درستی و امانت داری و پاکی و پروا و... در سراسر حجاز بود، و از سوی دیگر او محمد صلی الله علیه و آله را برترین انسان‌های روزگار خود می‌دانست و این او را به هدفش نزدیک‌تر می‌کرد.
4- امتیاز دیگر اسلام و ایمان و بیعت او با پیامبر این بود که بسیار خالصانه و سرشار از اطمینان قلب و یقین خالص بود. دلیل این بیان گواهی پیامبر به ایمان عمیق و استوار و دلیل دیگر این بود که او ثروت فراوان آبرو و اعتبار بسیار و آسایش و امنیت خود را پای دین خدا ریخت، و این همه فداکاری جز در پرتو اخلاص و یقین بالا نیست.
5- امتیاز دیگرش این بود که اسلام و اسلام گرایی او نه احساسی بود و نه دنباله روانه، نه بر اساس مُد و پیروی از جریان محافظه کار و رایج جامعه و تاریخ بود و نه موسمی و فصلی و زودگذر؛ بلکه بر اساس آگاهی و شناخت و خردمندی و خردورزی و اخلاص و کمال طلبی بود.
بر همین اساس بود که خدیجه (سلام الله علیها) دوشادوش امیرالمؤمنین و همفکر و همرزم و هم اندیش با او، اسلام آورد، به پرفرازترین مراحل ایمان اوج گرفت و در پیمانش راه کمال و جمال، پس از علی علیه السلام دست بیعت به پیامبر داد.
در این مورد آورده‌اند که؛ هنگامی که علی علیه السلام و خدیجه (سلام الله علیها) اسلام آورده‌اند و نمار خواندند، روزی پیامبر صلی الله علیه و آله آن دو را صدا زد و فرمود: «انّ اِلاسلام شُروطاً وَعَهداً وَمواثیق... »؛ (17) «شما برای تقرب به درگاه خدا اسلام آورده‌اید و در برابر برنامه‌ی آسمان تسلیم شده‌اید، این اسلام دارای شروط و عهد و پیمان است حالا اگر در اسلام و ایمان خود استوار هستند باید با خدا و پیامبرش بیعت کنید تا به سلامت و رستگاری برسید.».
سپس علی علیه السلام و خدیجه (سلام الله علیها) با خدا و پیامبر صلی الله علیه و آله و دین او، برای فداکاری و ایثار تا پای جان بیعت نمودند.
- در روایت دیگری آمده است که: پس از اسلام و ایمان و نمازخواندن علی علیه السلام و خدیجه (سلام الله علیها) روزی پیامبر گرامی آن دو را صدا زد و گفت:
این فرشته‌ی وحی است که نزد من آمده و می‌گوید: اسلام و باور آن دارای شرایط و پیمان‌هایی است، سپس در مورد یکتایی خدا، صفات کمال و جمال او، رسالت پیامبر، فرود وحی و پیام آسمانی، ایمان به معاد و جهان پس از مرگ و پاداش و کیفر آن دنیا و دیگر اصول و فروع اسلام، صحبت کرد و از آن دو پرسید:
آیا به همه ی آنچه برای شما گفتم، گواهی می دهید؟
ابتدا امام علی علیه السلام و سپس خدیجه (سلام الله علیها) اقرار و اعلام کردند که باور عمیق دارند و سپس: «فَوَضَعَ کَفَّ فِی کِّفِهِ... »(18)
پیامبر صلی الله علیه و آله به فرمان خدا دست مبارک را باز کردند و دست علی علیه السلام را درمیان دست خود گذاشتند و فرمود: «علی جان! با من در مورد شرایط و مقررات اسلام بیعت کن که از من و آرمان من، همان‌گونه دفاع کنی که از خود دفاع کنی.».
امیرالمؤمنین غرق در شور و جذبه بود که با چشمانی اشک آلود گفت: «پدر و مادرم فدایت! به خواست خدا، همان گونه که فرمودی با تو دست بیعت می‌دهم.».
سپس پیامبر صلی الله علیه و آله رو به خدیجه (سلام الله علیها) کرد و از او خواست تا دستش را روی دست پیامبر صلی الله علیه و آله قرار دهد و همان طور بیعت کند و او نیز با پیامبر صلی الله علیه و آله بیعت کرد.

همراهی با امام علی (علیه السلام).

اشاره

از دیگر امتیازهای معنوی حضرت خدیجه (سلام الله علیها)، مهر و لطف بی پایانش به علی علیه السلام، توفیق شرکت جدی در نگهداری، پرستاری و تربیت آن حضرت، سعادت همراهی و همگرایی و همفکری با او در دفاع از حق و پیامبر صلی الله علیه و آله و سرانجام هم بیعت با علی علیه السلام به عنوان امیر مؤمنان و جانشین راستین پیامبر به اشاره‌ی خود آن حضرت است.
وجود این ویژگی‌ها و در واقع ولایت مداری این بانو، از دیگر ویژگی‌های معنوی او بود که زندگی.
و ازدواج آن را معنوی‌تر و ماندگارتر می‌کرد:

1- مربی و مدافع علی علیه السلام در کودکی:


از شگفتی‌های روزگار در زندگی پیامبر صلی الله علیه و آله این بود که در سال‌های اولیه زندگی‌شان، پدر و مادر خود را از دست دادند به همین خاطر به منزل عمویش جناب «ابوطالب» و همسر وفادارش «فاطمه» دختر «اسد» آمدند و این زن و مرد نگهداری و مراقبت و تربیت آن کودک نمونه را به عهده گرفتند و در این راه پرافتخار و پرفراز و نشیب از ایثار و فداکاری و محبت و عاطفه کم نگذاشتند، و بالاخره آن کودک در سن حدود بیست و پنج سالگی با خدیجه (سلام الله علیها) ازدواج کرد که در آن زمان‌ها بود که کودکی در خانه‌ی خدا، از پدر و مادر برگزیده‌ای به نام علی علیه السلام به دنیا آمد، ولادت امام علی علیه السلام هم‌زمان با سال‌های اول زندگی پیامبر صلی الله علیه و آله و خدیجه (سلام الله علیها) مصادف بود و خواست خدا بود که این بار، این کودک متولد شده در کانون خانواده‌ای که برترین کانون کمال و معنویت و فرهنگ و دانش بود بزرگ شود.
چرا که پیامبر صلی الله علیه و آله با تدبیری حکیمانه پس از مشورت با عموی بزرگوارش ابوطالب و همسر او، کودک ارجمند آن‌ها را به خانه‌ی خود بردند؛ و اداره‌ی زندگی و تغذیه جسمی و فکری و عاطفی و اخلاقی او را به همراه همسر خود، خدیجه (سلام الله علیها) به عهده گرفتند.
در این مورد آورده‌اند: «ثُمَّ اِنَّهُ کانَ اَبوطالبٍ وَفاطِمَة بِنْت اَسَدْ رَبَّیا النَّبِیَِ صلی الله علیه و آله وَرَبَیَّ النَّبِیُّ وَ خَدیجَةُ لِعَلیٍ علیه السلام (19)...»به این مضمون که: پس از رحلت جان‌سوز پدر و مادر ارجمند پیامبر در کودکی، جناب ابوطالب و همسرش مراقبت و تربیت او را بعهده گرفتند، پس از گذشت حدوداً دو دهه، دست حکیمانه‌ی تقدیر و تربیت و آموزش فرزند آن پدر و مادر را به پیامبر گرامی و همسر او، خدیجه (سلام الله علیها) سپرد و علی علیه السلام در زیر سایه‌ی آن دو بزرگوار رشد و نمو، نمود.
و آمده است که: «وَأخَذَ رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه و آله عَلِیّاً علیه-السلام وَ هُوَ اِبْنُ سِتُّ سِنینٍ کَسِنِّهِ یَوْمَ أخَذَهُ أبُوطالِبٍ، فَرَبَّتْهُ خَدیجَةُ وَالمُصْطَفی إلی أنْ جاءَ الاسلامُ، وَتَرْبِیَتُهُما أحْسَنُ مِنْ تَرْبِیَةِ أبوطالِبٍ وَ فاطِمَةَ بِنْتُ أسِدٍ، فَکانَ مَعَ النَّبِیِّ إلی أنْ مَضی، وَبَقِی عَلِیٌ علیه السلام بَعْدَهُ... »؛ (20) «پیامبر گرامی، علی علیه السلام را در آغازین سال‌های کودکی‌اش که در ششمین بهار از زندگی بود، با تدبیری حکیمانه از خانه‌ی عمویش ابوطالب و همسر او، به خانه‌ی خود و خدیجه (سلام الله علیها) برد، و این رویداد مهم، درست مانند همان رویدادی بود که در کودکی خود آن حضرت اتفاق افتاده بود، و جناب ابوطالب و همسرش فاطمه، نگهداری و سرپرستی محمد صلی الله علیه و آله را با بردن آن کودک به خانه‌شان به عهده گرفتند، به این ترتیب علی علیه السلام در کانون گرم خانه‌ی محمد و خدیجه بود تا زمانی که اسلام آمد و شرایط تربیتی و نگهداری پیامبر و خدیجه برای علی علیه السلام بهتر از شرایطی بود که ابوطالب و همسرش برای پیامبر بوجود آورده بودند.».
- و روایت شده که پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: «اَخْتَرْتُ مَنِ اخْتار اللهُ لی عَلیکُم عُلِّتاً» (21).

2- مهر خدیجه (سلام الله علیها) نسبت به امام علی (سلام الله علیه) :


پس از رفتن علی علیه السلام به خانه ی خدیجه و پیامبر، علاوه بر اینکه خدیجه (سلام الله علیها) از تعهد انسانی خود برای نگهداری و مراقبت و تربیت آن کودک استفاده می‌کرد، ولی مهر آن کودک باعث شد خدیجه او را مانند فرزند خود بداند و به صورت وصف ناپذیری مهر و محبت او را به دل خود احساس کرد و مانند مادری، شیفته و شیدا برای آن کودک شد.
آن کودک شب و روز در خانه‌ی خدیجه (سلام الله علیها) بود؛ در کنار او زندگی می‌کرد، بازی می‌کرد، به جست و خیز می‌پرداخت و همراه با رشد ظاهری و جسمی، از نظر معنوی و اخلاقی، فکری و عاطفی و منش و روش مترقی که برگرفته از رهنمون‌ها و الگودهی های درخشان پیامبر و خدیجه بود، به کمال و شکوفایی می‌رسید.
در مقابل، آن کودک هم به پیامبر و خدیجه، دل بسته بود و پدر و مادرش او را فقط در خانه‌ی این دو مربی آگاه و پر معنویت و دو معلم دلسوز می‌دیدند.
شاید بتوان انگیزه‌های این مهر و محبت خالصانه را در؛
- زیبایی و جاذبه‌ی وصف ناپذیر این کودک و چگونگی تولد او که درجای خود بی نظیر و ممتاز بود دانست.
- یا زیبایی معنوی و انسانی او که به تدریج و با گذشت زمان نمایان‌تر می‌شد و موجب بیشتر شدن محبت خدیجه (سلام الله علیها) به او می‌شد.
- اینکه خدیجه (سلام الله علیها) دلبستگی و مهر و محبت، پیامبر صلی الله علیه و آله را نسبت به آن کودک می‌دید، به همین خاطر بهترین غذا و زیباترین لباس‌ها را برای علی علیه-السلام تهیه می‌کرد و به هنگام خارج شدن او از خانه، هم مراقب آراستگی لباس و سواره‌ی او بود، هم عده‌ای از کارگزاران را برای خدمت.
و مراقبت از آن کودک انتخاب می‌کرد، تا جایی که برخی از خدمتکاران و نزدیکان خدیجه (سلام الله علیها) فکر می‌کردند، آن کودک، برادر محمد صلی الله علیه و آله است.
- و شاید به خاطر نقش نجات بخش و بی نظیر، امام علی علیه-السلام در زندگی انسان‌ها و پیشرفت دین خدا و ارزش‌های بالایی که خدیجه (سلام الله علیها) در فکر آن‌ها بود.
- و مهم‌ترین دلیل این مهر و محبت، وصف‌هایی که پیامبر صلی الله علیه و آله از امام علی علیه السلام داشتند. در روایات، پیامبر او را به خاطر پیشگامی در اسلام و پیشتازی در ایمان، به خاطر عدالت طلبی و آزادی خواهی، به خاطر آراستگی وصف ناپذیر به ارزش‌های اخلاقی و انسانی و به خاطر ویژگی‌ها و امتیازات و برتری‌های بسیارش بر همگان، ستایش می‌کرد، و او را الگوی شایست‌گان و محور حق و مرکز عدالت و سمبل آزادگی و آزادمنشی معرفی می‌کند؛ ازجمله نمونه‌ای از دریای روایات که پیامبر فرمودند: «عَلِیُّ خَیْرَ اُمَّتی، وَاَعْلَمُهُمْ عِلْماً، وَاَفْضَلُهُمْ حِلْماً»؛ (22) «علی علیه السلام بهترین و دانشمندترین و بردبارترین چهره‌ی امت من می‌باشد.».
همچنین یکی از دانشمندان اهل سنت نیز در این مورد آورده: «و علیُّ نَشَأ فِی بَیْتِ خَدیجَةٍ وَ هُوَ صَغیر، ثُمَّ تَزَوَّجَ بَعْدَها فَظَهَرَ رُجوعُ اَهْل البَیْتِ النَّبَویّ اِلَی خَدیجَة دون غَیرِها...»؛ (23) «به این ترتیب علی علیه السلام از کودکی در خانه‌ی خدیجه (سلام الله علیها) بزرگ شد و سپس با دخترش فاطمه (سلام الله علیها) ازدواج کرد، پس روشن می‌شود که ریشه و اساس خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله از سوی مادر به خدیجه (سلام الله علیها) برمی گردند نه به کس دیگری... ».
- محبت خدیجه (سلام الله علیها) هر روز بیشتر و بیشتر می‌شد، مخصوصاً وقتی محبت پیامبر صلی الله علیه و آله را به علی علیه-السلام می‌دید از جمله: آن حضرت می‌فرمود: «مَنْ اَحَبَّ عَلِیّا فَقَد اَحَبَّنِی، وَمَنْ اَحَبَّنی فَقَدْ اَحَبَّ اللهِ، وَ مَنْ اَبْغََض عَلِیّاً فَقَدْ اَبْغَضَنی وَمَنْ َابْغَضَنی فَقَدْ اَبْغَضَ اللهِ...»؛ (24) «هان ای مردم! هرکس علی علیه السلام را دوست دارد، در حقیقت من را دوست داشته، و هرکس من را دوست بدارد، خدا را دوست داشته، و هرکسی که با علی علیه السلام دشمنی و عداوت کند، در حقیقت با من دشمنی کرده و کسی که با من دشمنی کند، در حقیقت با خدا دشمنی کرده است.».
- همچنین می‌فرمودند: «اَشْبَهْتَ خَلْقی وَخُلْقی، وَاَنْتَ مِنْ شَجَرَتِی الَّتی اَنَامِنْها»؛ (25) «علی جان! تو در آفرینش و بینش و منش، مانند من هستی و از همان درخت تناوری هستی که من از آنم.».
- و می‌فرمودند: «عَلِیٌّ خَیْرُمَنْ اَتْرُکُهُ بَعْدیِ»؛ (26) «علی علیه-السلام بهترین چهره‌ای است که من پس از خود در میان امت برجای می‌گزارم.» و بسیاری فرمایشات دیگر که مجال نوشتن نیست.

3- اولین بیعت کننده با امام علی علیه السلام:

در روایتی از پیامبر اسلام آمده است که: «عَلَی الصَّلَوةِ وَ الزَّکَوةِ وَالصَّوْمِ وَالْحَجِّ وَالْوَلَایَةِ وَ مَا نُودِیَ بِشَیءٍکَما نُودِیَ بِالْوَلَایَةِ» (27).
اسلام پس از اندیشه و باور توحیدگرایانه و بشردوستانه، در میدان عمل به راین اساس و ارکان بنیان شده، (که با توضیحات بیشتر برای درک بهتر مطلب) است؛
1- بر پایه‌ی رابطه‌ی دوستانه و آگاهانه با خدا و توحید گرایی خالص، که نشان آن، نمازهای شبانه روزی، پنج‌گانه است.
2- رعایت حقوق انسان‌ها در جلوه‌های گوناگون زندگی که از مهم‌ترین آن‌ها، شناختن حقوق مالی و اقتصادی محروم‌ترین و بی دفاع‌ترین انسان‌هاست که نه توان گرفتن حقوق خود را دارند و نه توان دفاع از حقوق خود را دارند که باید به سراغ آن‌ها رفت و با انگیزه‌های پاک و خدایی و خالص، حقوق آن‌ها را بپردازیم.
3- شرکت در مراسم پر معنویت حج و طواف خانه‌ی خدا با مقررات آن، که هرسال برپا می‌شود تا اندیشمندان و صاحبان قدرت به یاد داشته باشند که جامعه‌ی مطلوب و مورد نظر پیام بر صلی الله علیه و آله، جامعه‌ای است که برابری، عدالت، آزادی امنیت، حق حیات و دیگر اصول حقوق بشر برای سیاه و سفید، آشنا و بیگانه و توانمند و محروم، یکسان است و هیچ کس حق ندارد حقوق بشر را پایمال کند.
4- روزه و رمضان، تا در هر سال یک ماه همه برای رفتن به میهمانی خدا فکر کنند و خود را برای رفتن به ضیافت خدا با توبه و جبران گذشته و اصلاح خود و روابط اجتماعی و سیاسی، خود و جامعه‌ی خود را برای مهمانی خدا آماده کنند و کم شدن جرم و جنایت در این ماه، نشان دهنده‌ی آثار پربرکت این ماه است.
5- و ولایت یعنی دوستی علی علیه السلام و فرزندان پاک سرشت و پاک روش آن حضرت، و آنان را به دلیل برتری در اندیشه و رفتار و منش، الگو و سرمشق و نمونه‌ی زندگی قرار دادن، که این واقعیت ولایت است نه چیز یا کس دیگر.
بر همین اساس بود که خدیجه (سلام الله علیها) از همان سال‌های اولیه‌ی دعوت، با شناخت مقام بالای امام علی علیه السلام با راهنمایی خدا و پیشنهاد پیامبر صلی الله علیه و آله، با امام علی علیه السلام به عنوان جانشین واقعی پیامبر صلی الله علیه و آله بیعت کرد.

نتیجه

با توجه به ویژگی‌های معنوی حضرت خدیجه (سلام الله علیها)، می‌توان به این نتیجه رسید که در نظر او میان ایمان و عمل صالح یک پیوند محکمی وجود دارد. یعنی ایمان، در دیدگاه ایشان تنها باور عمیق قلبی بدون ضوابط و عملکرد مشخص نیست. بر همین اساس حضرتش در طول حیات طیبه‌اش همیشه خداوند را در نظر داشتند به مین سبب همیشه ماندگار و جاودانه می‌باشند.

پی‌نوشت‌ها

17- محمدباقرمجلسی، همان، ج 65، ص 392.
18- همان؛ سیلاوی، همان، ص 339.
19- زین الدین محمد بن علی ابن شهرآشوب، مناقب ال ابی طالب، ج 2، ص 179.
20- همان؛ محمدباقرمجلسی، همان، ج 28، ص 294.
21- زین الدین محمدبن علی ابن شهرآشوب، همان، ج 2، ص 180؛ محمدباقرمجلسی، همان، ج 38، ص 294؛ نورالله شوشتری، ج 17، ص75.
22- حسام الدین هندی، کنزالعمال، ج 6، ص 153.
23- علی ابن ابوالفضل عسقلانی، فتح الباری بشرح البخاری، ج 7، ص 128.
24- ابن عبدالبر، همان، ج 3، ص 1101؛ محمدبن یوسف صالحی شامی، همان، ج 11، ص 293؛ حسن بن شعبه حرانی، تحف العقول، ص458.
25- محمدبن یوسف صالحی شامی، همان، ج 11، ص 8؛ علی حسنی میلانی، نفحات الازهار، ج 5، ص 121.
26- علی ابن ابی هیثمی، مجمع الزوائد و منبع الفوائد، ج 9، ص 113.
27- محمدبن حسن بن علی بن محمدبن حسین حرعاملی، ج 1، ص 13؛ محمدبن علی بن حسین بن بابویه قمی صدوق، همان، ص 268؛ محمدبن حسن طوسی، همان، ص 124؛ ابوعیسی ترمزی، الشمائل المحمدیه و الخصائل المصطفویه، ج 1، ص 286؛ یحیی بن حسن حلی ابن بطریق، العمده، ص 331؛ محمدبن خالدبرقی، المحاسن، ج 1، ص 286؛ محمدبن یعقوب بن اسحاق کلینی، همان، ج2، ص18.

کتاب‌نامه

طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، بیروت، دارالکتب العلمیة، بی تا.
ابن اثیر، عزالدین، اسد الغابة، بیروت، انتشارات دارالفکر،1409ه.
ابن جوزی، عبد الرحمن، المنتظم فی تاریخ الامم و الملوک، بیروت، انتشارات صادق،1358ه.
ابن شهر آشوب، زین الدین محمدبن علی، مناقب ال ابی طالب، بی جا، انتشارات ذوی القربی، چاپ دوم، بی تا.
ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع، دار صادر، بیروت،1414 ه. ق.
ابو الفرج، عبدالرحمان بن علی بن محمد، صفوة الصفوة، بیروت، انتشارات دارالمعرفة، چاپ دوم،1399ه.
ابی الحدید، هبة الله، شرح نهج البلاغه، دار النشر، دار الکتب العلمیة، بیروت،1418 هـ، الطبعة : الأولی، تحقیق : محمد عبد الکریم النمری.
اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة، تبریز، مکتبه ی بنی هاشم،138ش.
امینی، عبدالحسین احمد، الغدیر فی کتاب والسنة و الادب، بیروت، دارالکتب العربی، چاپ چهارم،1379.
الانصاری، محمد حیاة، المثانی، بی جا، بی نا، بی تا.
بحرانی، سید هاشم، البرهان فی تفسیرالقرآن، تهران، انتشارات موسسه بنیاد بعثت،1416ه.
برقی، محمدبن خالد، المحاسن، قم، انتشارات دارالکتب الاسلامیة،1371.
البصری الزهری، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، بیروت، دار النشر دار صادر بی تا.
ترمزی، الشمائل المحمدیه و الخصائل المصطفویه، بیروت، مؤسسه الکتب الثقافیة،1412ه.
حرعاملی، محمد بن حسن، وسایل الشیعه، قم، مؤسسه ال البیت،1308ه.
الحسون، محمد، اعلام النساء المؤمنات، بی جا، انتشارات اسوه،1411ه.
حسینی میلانی، علی، نفحات الازهار، قم، انتشارات مهر،1414ه.
حلی، علی بن یوسف، العدد القویه، قم، انتشارات سید الشهداء،1408ه.
حلی، علی بن یوسف، شرح منهاج الکرامه فی معرفة الامام، بی جا، بی تا.
حلی، یحیی بن حسن ابن بطریق، العمده، قم، انتشارات جامعه مدرسین،1407ه .
ذهبی، شمس الدین محمد، تاریخ الاسلام، دار النشر، دار الکتاب العربی، لبنان، بیروت،1407 هـ، چاپ اول.
راوندی، قطب الدین، الخرائج و الجرائح، قم، مؤسسه امام مهدی،1409ه .
سیلاوی، الانوار الساطعة، چابخانه علمیه،1421ه.
سیوطی، جلال الدین، تفسیردرالمنثور، قم، انتشارات کتابخانه ایت الله مرعشی نجفی،1402ه.
شرف الدین، عبدالحسین، النص و الاجتهاد، بی جا، انتشارات سید الشهداء،1404ه.
شعبه حرانی، حسن، تحف العقول، قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم،1405ه.
شوشتری، قاضی نور الله، احقاق الحق، مکتبه آیت الله المرعشی، قم،1409 ه ق، چاپ:اول.
شیبانی، محمد بن عبد الکریم، الکامل فی التاریخ، دار النشر، دار الکتب العلمیة، بیروت،1415 هـ، الطبعة : ط 2، تحقیق : عبد الله القاضی.
صالحی شامی، یوسف، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیرالعباد، بیروت، دارالکتب العلمیة،1414ه .
طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری باعلام الهدی، تهران، نشر اسلامیه، چاپ سوم،1390ه.
طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، تهران، انتشارات ناصر خسرو، چاپ سوم،1372 ه.ش.
طوسی، محمد بن حسن، امالی طوسی، قم، انتشارات دارالثقافیة،1414ه.
عبد البر، عبد الله بن محمد، الاستیعاب، دار النشر، دار الجیل، بیروت،1412، الطبعة : الأولی، تحقیق : علی محمد البجاوی.
عبده یمانی، محمد، الانوار فی مولدالنبی، بیروت، مؤسسه الکتب الثقافیة،1418ه.
العسقلانی الشافعی، علی بن حجر أبو الفضل، فتح الباری، دار النشر، دار المعرفة، بیروت، تحقیق : محب الدین الخطیب.
عسقلانی، ابن حجر، الأصابه، بیروت، دارالکتب العلمیة،1415ه.
فیض کاشانی، محسن، تفسیر صافی، تهران، انتشارات الصدر، چاپ دوم،1415ه.
قمی مشهدی، محمد رضا، کنز الدقائق، تهران، سازمان چاپ وانتشارات وزارت فرهنگ اسلامی،1368ش.
کراجکی، ابو الفتح، کنز الفوائد، انتشارات دار الذخائر، قم، چاپ : اول، 1410 هجری.
کلینی، محمد، الکافی، تهران، دارالکتب الاسلامیة، چاپ چهارم،1365 ه.ش.
کثیر قرشی، اسما عیل بن عمر، البدایة والنهایة، دار النشر: مکتبة المعارف - بیروت.
مؤسسه ال البیت، مجله ی تراثنا.
مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، بیروت، مؤسسه الوفا،1404ه
مفید، محمدبن نعمان، الافصاح فی امامة امیرالمؤمنین، قم، الموتمر العالمی للشیخ المفید، چاپ:اول،1413 ق
مقریزی، احمد بن علی، امتاع الاسماع، بیروت، دارالکتب العلمیة،1420ه.
مکارم شیرازی، ناصر، الأمثل فی تفسیرکتاب الله منزل، قم، انتشارات امام علی بن ابی طالب،1420ه.
هندی، متقی بن حسام الدین، کنز العمال فی سنن الأقوال والأفعال، دار النشر، دار الکتب العلمیة، بیروت، 1419 هـ-1998 م، چاپ اول، تحقیق : محمود عمر الدمیاطی.
هیثمی، علی بن ابی بکر، مجمع الزوائد، دار النشر، دار الریان للتراث، دار الکتاب العربی، القاهرة، بیروت، 1407.

درباره مركز تحقيقات رايانه‌اي قائميه اصفهان

بسم الله الرحمن الرحیم
جاهِدُوا بِأَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ في سَبيلِ اللَّهِ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ (سوره توبه آیه 41)
با اموال و جانهاى خود، در راه خدا جهاد نماييد؛ اين براى شما بهتر است اگر بدانيد حضرت رضا (عليه السّلام): خدا رحم نماید بنده‌اى كه امر ما را زنده (و برپا) دارد ... علوم و دانشهاى ما را ياد گيرد و به مردم ياد دهد، زيرا مردم اگر سخنان نيكوى ما را (بى آنكه چيزى از آن كاسته و يا بر آن بيافزايند) بدانند هر آينه از ما پيروى (و طبق آن عمل) مى كنند
بنادر البحار-ترجمه و شرح خلاصه دو جلد بحار الانوار ص 159
بنیانگذار مجتمع فرهنگی مذهبی قائمیه اصفهان شهید آیت الله شمس آبادی (ره) یکی از علمای برجسته شهر اصفهان بودند که در دلدادگی به اهلبیت (علیهم السلام) بخصوص حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) و امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) شهره بوده و لذا با نظر و درایت خود در سال 1340 هجری شمسی بنیانگذار مرکز و راهی شد که هیچ وقت چراغ آن خاموش نشد و هر روز قوی تر و بهتر راهش را ادامه می دهند.
مرکز تحقیقات قائمیه اصفهان از سال 1385 هجری شمسی تحت اشراف حضرت آیت الله حاج سید حسن امامی (قدس سره الشریف ) و با فعالیت خالصانه و شبانه روزی تیمی مرکب از فرهیختگان حوزه و دانشگاه، فعالیت خود را در زمینه های مختلف مذهبی، فرهنگی و علمی آغاز نموده است.
اهداف :دفاع از حریم شیعه و بسط فرهنگ و معارف ناب ثقلین (کتاب الله و اهل البیت علیهم السلام) تقویت انگیزه جوانان و عامه مردم نسبت به بررسی دقیق تر مسائل دینی، جایگزین کردن مطالب سودمند به جای بلوتوث های بی محتوا در تلفن های همراه و رایانه ها ایجاد بستر جامع مطالعاتی بر اساس معارف قرآن کریم و اهل بیت علیهم السّلام با انگیزه نشر معارف، سرویس دهی به محققین و طلاب، گسترش فرهنگ مطالعه و غنی کردن اوقات فراغت علاقمندان به نرم افزار های علوم اسلامی، در دسترس بودن منابع لازم جهت سهولت رفع ابهام و شبهات منتشره در جامعه عدالت اجتماعی: با استفاده از ابزار نو می توان بصورت تصاعدی در نشر و پخش آن همت گمارد و از طرفی عدالت اجتماعی در تزریق امکانات را در سطح کشور و باز از جهتی نشر فرهنگ اسلامی ایرانی را در سطح جهان سرعت بخشید.
از جمله فعالیتهای گسترده مرکز :
الف)چاپ و نشر ده ها عنوان کتاب، جزوه و ماهنامه همراه با برگزاری مسابقه کتابخوانی
ب)تولید صدها نرم افزار تحقیقاتی و کتابخانه ای قابل اجرا در رایانه و گوشی تلفن سهمراه
ج)تولید نمایشگاه های سه بعدی، پانوراما ، انیمیشن ، بازيهاي رايانه اي و ... اماکن مذهبی، گردشگری و...
د)ایجاد سایت اینترنتی قائمیه www.ghaemiyeh.com جهت دانلود رايگان نرم افزار هاي تلفن همراه و چندین سایت مذهبی دیگر
ه)تولید محصولات نمایشی، سخنرانی و ... جهت نمایش در شبکه های ماهواره ای
و)راه اندازی و پشتیبانی علمی سامانه پاسخ گویی به سوالات شرعی، اخلاقی و اعتقادی (خط 2350524)
ز)طراحی سيستم هاي حسابداري ، رسانه ساز ، موبايل ساز ، سامانه خودکار و دستی بلوتوث، وب کیوسک ، SMS و...
ح)همکاری افتخاری با دهها مرکز حقیقی و حقوقی از جمله بیوت آیات عظام، حوزه های علمیه، دانشگاهها، اماکن مذهبی مانند مسجد جمکران و ...
ط)برگزاری همایش ها، و اجرای طرح مهد، ویژه کودکان و نوجوانان شرکت کننده در جلسه
ی)برگزاری دوره های آموزشی ویژه عموم و دوره های تربیت مربی (حضوری و مجازی) در طول سال
دفتر مرکزی: اصفهان/خ مسجد سید/ حد فاصل خیابان پنج رمضان و چهارراه وفائی / مجتمع فرهنگي مذهبي قائميه اصفهان
تاریخ تأسیس: 1385 شماره ثبت : 2373 شناسه ملی : 10860152026
وب سایت: www.ghaemiyeh.com ایمیل: Info@ghaemiyeh.com فروشگاه اینترنتی: www.eslamshop.com
تلفن 25-2357023- (0311) فکس 2357022 (0311) دفتر تهران 88318722 (021) بازرگانی و فروش 09132000109 امور کاربران 2333045(0311)
نکته قابل توجه اینکه بودجه این مرکز؛ مردمی ، غیر دولتی و غیر انتفاعی با همت عده ای خیر اندیش اداره و تامین گردیده و لی جوابگوی حجم رو به رشد و وسیع فعالیت مذهبی و علمی حاضر و طرح های توسعه ای فرهنگی نیست، از اینرو این مرکز به فضل و کرم صاحب اصلی این خانه (قائمیه) امید داشته و امیدواریم حضرت بقیه الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف توفیق روزافزونی را شامل همگان بنماید تا در صورت امکان در این امر مهم ما را یاری نمایندانشاالله.
شماره حساب 621060953 ، شماره کارت :6273-5331-3045-1973و شماره حساب شبا : IR90-0180-0000-0000-0621-0609-53به نام مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان نزد بانک تجارت شعبه اصفهان – خيابان مسجد سید
ارزش کار فکری و عقیدتی
الاحتجاج - به سندش، از امام حسین علیه السلام -: هر کس عهده دار یتیمی از ما شود که محنتِ غیبت ما، او را از ما جدا کرده است و از علوم ما که به دستش رسیده، به او سهمی دهد تا ارشاد و هدایتش کند، خداوند به او می‌فرماید: «ای بنده بزرگوار شریک کننده برادرش! من در کَرَم کردن، از تو سزاوارترم. فرشتگان من! برای او در بهشت، به عدد هر حرفی که یاد داده است، هزار هزار، کاخ قرار دهید و از دیگر نعمت‌ها، آنچه را که لایق اوست، به آنها ضمیمه کنید».
التفسیر المنسوب إلی الإمام العسکری علیه السلام: امام حسین علیه السلام به مردی فرمود: «کدام یک را دوست‌تر می‌داری: مردی اراده کشتن بینوایی ضعیف را دارد و تو او را از دستش می‌رَهانی، یا مردی ناصبی اراده گمراه کردن مؤمنی بینوا و ضعیف از پیروان ما را دارد، امّا تو دریچه‌ای [از علم] را بر او می‌گشایی که آن بینوا، خود را بِدان، نگاه می‌دارد و با حجّت‌های خدای متعال، خصم خویش را ساکت می‌سازد و او را می‌شکند؟».
[سپس] فرمود: «حتماً رهاندن این مؤمن بینوا از دست آن ناصبی. بی‌گمان، خدای متعال می‌فرماید: «و هر که او را زنده کند، گویی همه مردم را زنده کرده است»؛ یعنی هر که او را زنده کند و از کفر به ایمان، ارشاد کند، گویی همه مردم را زنده کرده است، پیش از آن که آنان را با شمشیرهای تیز بکشد».
مسند زید: امام حسین علیه السلام فرمود: «هر کس انسانی را از گمراهی به معرفت حق، فرا بخواند و او اجابت کند، اجری مانند آزاد کردن بنده دارد».